استراحت مطلق

روزهای زیبای پاییزی در خانه هستم....بدلیل وجود هماتوم بر روی جفتم  بک ماه استراحت مطلقم که با وجود تمام نگرانی هایش  بسیار دلپذیر است....

- پسرکم شهریور شش ساله شد و پست مفصلی که برای شش سالگی قهرمانم نوشته بودم را بلاگفا با بی رحمی از بین برد....برایش تولد مفصلی گرفتم و حسابی خوش گذراند...بعدش فهمیدم که هماتومی وجود دارد و استراحت مطلق شدم

- 31 شهریور جشن شکوفه ها بود و همراه همسر و آراد رفتیم مدرسه ...درست است که استراحت مطلقم ولی یک مادر شاغل می داند که همین که در خانه هستی یعنی استراحت مطلق....چند روز قبلش پایم به تخت خورد و ناخن انگشت کوچک پایم به شدت کنده شد!!!!!!....حالا روز جشن با پای داغون و رعایت این نکته که نباید زیاد بنشینم سپری شد...

- پسرکم شاد است...مدرسه برایش معجزه ای بوده است ...معلمش همان است که هردویمان خیلی دلمان می خواست که باشد....صمیمی ترین دوستش در پیش دبستان حالا در کلاس اول کنارش می نشیند و پسرم بی نهایت خوشحال است...

- صبح ها هر سه بیدار می شویم صبحانه می خوریم و آراد همراه پدرش به مدرسه می رود....من استراحت می کنم...می خوابم...اینترنت گردی می کنم...کتاب می خوانم و از آفتاب پاییزی که تمام خانه را روشن می کند لذت می برم....مدتها بود که آفتاب پاییزی  خانه را ندیده بودم....غذا درست می کنم بدون هیچ عجله و بی حوصلگی ....برای شام و روز بعد آراد و همسرجان...ساعت 2 می روم دنبال آراد....رانندگی می کنم و همچنان استراحت مطلقم!!!!

- وقتی آراد  را به خانه میاورم عاشقانه های مادر و پسریمان شروع می شود...کلی تعریف میکند و حرف می زند...من عشق می کنم....کمی بازی می کند نوبت می رسد به خواب ظهرش....کنارم دراز می کشد و سرش را می مالم....کمتر از چند ثانیه خوابش می برد و من نفسهایش را با تمام وجود لذت می برم....شبها خسته نیستم....غذا حاضر است و خانه مرتب....عصرانه و میوه و کارهای مدرسه....و همسرحان از این حضور من در خانه بسی مشعوف....کتاب می خوانیم...تلویزیون می بینیم و ...روزمان سپری می شود.

- مشکلات کاری همسر جان همچنان وجود دارد ولی همه تلاش من برای کم کردن تنشها و نگرانی هاست

- آرامش بچه ام را وقتی خودم دنبالش می روم و بعدش در کنارم در خانه هست را با هیچ چیز عوض نمی کنم

- سونو ان تی رفتم و خدا رو شکر غیر از هماتوم لعنتی همه چیز خو ب بود....جنسیت را با احتمال گفتند ولی تا مطمین نشم فعلا همان نی نی است

- حادثه مکه فاجعه بود و شبها وقتی به حجاجی که له شدند فکر می کنم به طرز عجیبی تنگی نفس میگیرم...خدا فقط به خانواده هایشان صبر دهد

- آلبوم جدید چارتار مانند قبلی واقعا زیباست

- بیایید با هم مهربان باشیم

من در اینجا

در این روزهای عاشقانه پاییزی بلاگفا نمی گذارد خاطراتم را ثبت کنم.دیگر اینجا خواهم نوشت